یکی یدونه من و بابایکی یدونه من و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

آرشای مامان و بابا

تعیین جنسیت نسبی

1391/12/23 10:01
271 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم دیشب یهویی تصمیم گرفتیم زودتر از شنبه بریم سونو

بابایی که از کار اومد ساعت٦بود من میخواستم با بابایی بریم بیرون هم برای بابا لباس بخریم هم رنگ مو برای مادر جون بخریم

ولی بابا حوصلش نمیشد منم نمیخواستم مادرجون بفهمه که میخوام براش رنگ بخرم

یهو دایی عنایت گفت من میدونم اسما میخواد بره کجا؟

همه با تعجب گفتیم کجا؟

گفت تحمل نداره میخواد بره سونوگرافی برای جنسیت

منم دیدم فکر بدی نیست

مادرجونم زود بلندشد لباس پوشید و گفت بریم خودم میام و حساب میکنم پولش رو

بابایی هم بلند شد و آماده شد و رفتیم پیش سیروس ارشدی پسرعمه مادرجون

گفت ساعت٩بیاین تا کارتون رو انجام بدم

اونموقع ساعت٦.٣٠بود بابایی هم خسته هی انرژی منفی میداد بهممممممممممم

خلاصه بعد از اینکه برای بابایی یه تیشرت و شلوار لی خریدیم رفتیم من عرق وخاکشیر مادرجون آب هویج بستنی و بابایی هم شیرموز خرید و خوردیم تا رسیدیم به مطب شد ساعت٩

مادرجون هزینه اش رو داد٢٠تومن

منم ساعت ١٠رفتم داخل برای سونو

دکتر بعد از کلی معاینه گفت٧٠-٨٠درصد پسرهههههههههه

منم گفتم چرا گفت پاهاش رو به پایینه ولی اندامش و لگنش و....به پسر میخوره وبرای اطمینان بیشتر چند هفته دیگه باز سونو انجام بده

گفت چند هفته هستی گفتم١٩هفته ولی بر اساس اندازه گیری خودش نوشت به نظر هفته٢٦بارداری میخوره

مادرجونم گفت حتما نی نیت درشته اینجور گفته

خب اینم از اتفاق زود از موعد تو عزیزم

امیدوارم سالم و صالح باشی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)