یکی یدونه من و بابایکی یدونه من و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

آرشای مامان و بابا

بدون عنوان

1392/3/7 14:22
191 بازدید
اشتراک گذاری

سلام آرشا جونم

سلام نازنینم

خیلی دلم برای وبلاگت تنگ شده بود

اگه بخوام از خودت بگم که دیگه هیچی

خیلی نازنین شدی

تکونات خیلی بیشتر شده

قشنگ از روی لباس هممعلومه که داری توی شکم مامانی تکون میخوری عزیزم

بابایی وقتی تکونات رومیبینه خیلی ذوقت رو میکنه

سیسمونیت هم تقریبا کامیتونم زیاد راه برم چون پای چپم زود پف میکنه

این مدت یه کوچولو هم ما رو ترسوندی و اذیت کردی

اول که بار قبل 23اردیبهشت که نوبت دکتر داشتم بعد از کلی جستجو خانم دکتر تونست صدای قلب کوچولوتو بشنوه

بعدش که اومد اندازه شکمم رو بگیره گفت شکمت نسبت به ماه قبل خیلی بزرگتر شده و امکان داره آب دور جنین زیاد باشه و اورژانسی برام سونو نوشت

من و بابایی تا توی مطب سونوگرافی خیلی استرس داشتیم

من دیگه توی مطب نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و تا لحظه ای که اومدیم خونه داشتم گریه میکردم

ولی دکترم گفت احتمال اینکه این ماه جنینتون بیشتر رشد کرده هم هست

وقتی دکتر سونوگرافی سونو انجام داد گفت آب دور جنین12هست و نرماله و مشکلی نداره بابایی تا این رو شنید یه نفس راحتی کشید

ولی من به خاطر شکی که بهم وارد شده بود هنوزم دلم پر بودو تا خونه گریه میکردم

فرداش بابایی باید برای مصاحبه دکترا میرفت تهران برای همین ساعت12ظهراومد دنبالمون و با هم رفتیم پیش خانوم دکتر

اونم وقتی جواب رو دید گفت خانومت شکمش چربی داشته جنین هم خوب رشد کرده

خلاصه بابایی خیالش راحت شد و عصرش رفت تهران و خدا رو شکر مصاحبشم خوب داده بود حالا منتظر جوابشه

دومین شک هم این بود که رفتیم ارسنجون وقتی برگشتیم من و عمو مجتبی عقب نشستیم خیلی به من و توی فسقلی فشار اومدو جنابعالی قهر کردی و تا3-4روز خیلی تکون نمیخوردی و شکم و کمرم خیلی درد میکرد تا خدا رو شکر روز4شنبه تکونات بهتر شد بعد از5روز

حالا خبرای خوب

هفته قبل31 اردیبهشت روز سه شنبه نی نیه خانم خورشیدی دنیا اومد و اسمش رو گذاشتن امیرعلی

دیروز هم که6خردادروز دوشنبه بودزندایی اورژانسی دختر خانومش رو با سزارین دنیا آورده

چون هفته قبل صدای قلبش خیلی ضعیف بوده2روز بستری بوده

دیروز هم برای ویزیت میره پیش دکترش کهدکتر وقتی میبینه بازهم صدای قلبش خیلی ضعیفه و میگه باید سزارین بشی فورا

منم امروز صبح خبرش رو شنیدم

حالا فقط و فقط منتظر حضورتو نازنینم هستیم

خیلی دوستت داریم عزیزمون

بوس بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)