یکی یدونه من و بابایکی یدونه من و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

آرشای مامان و بابا

اولین روز 16 هفتگی کنجد

1391/11/30 10:19
210 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

صبحت به خیر قربونت برم

حالت خوبه؟

ما خوبیم خدا روشکر.

عزیزی امروز عمو علی شوهر خاله معصومه یه مشکلی براش پیش اومده تو خیلی پاکی و به خدا نزدیکتری پس از خدا بخواه به خاطر آرمیتا کوچولو و رامین و آرمین مشکل باباشون حل شه  انشالاااااا

پدرجونه کازرونی هم یکشنبه دیگه نوبت دکتر داره بهش گفتن باید عمل شه و پوست پاش رو بردارن و بذارن جای پوست دستش که کلی وقته زخم شده و به خاطر قندش خوب نشده

دیروز مامانی رفت و آمپول زد بعد با بابایی شام رو بیرون خوردیم و بعد بابا به خاطر محل کارش عکس لازم داشت روفت ١٢تا عکس فوری گرفت و بعدش با هم رفتیم که برات لباس بخریم

لباسها خیلی خوشکل نبود ولی فوق العاده قیمت ها به خاطر عید بالا رفته بود بابا گفت بذار بعدبراش میخریم و دست خالی برگشتیم

دم در مجتمع در کمال نا امیدی و ناراحتی دیدم مغازه خانم نجفی هنوز بازه ساعت٩شب بود

دیدم تازه از قشم جنس آورده

منم با کمک بابایی این شلوار رو انتخاب کردیم

امیدوارم خودتم خوشت بیاد

راستی دیشب بابایی کلی خندید و گفت وای اسما شکمت داره بزرگ میشه کلی ذوق کرد و گفت برای اولین بار به چشم یه زن حامله دیدمت

امروز صبح هم بیدار شد و گفت که کنجدی اومد توی خوابم دخمله نازی بود

منم گفتم امروز یه گوشمالیه درست و حسابی به کنجدی بدم

گفت چرا

گفتم چون پیشه منه ولی نمیاد به خوابه منزبان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)